تابشهای مرئی شفق ها را می توان از روی زمین و در عرض های بالای 60 درجه شمالی و جنوبی به راحتی مشاهده کرد اما تابشهای پرتو X و فرابنفش باید از فضا دیده شوند چون جو زمین بسیاری از تابشها را جذب و فیلتر میکند که خود یک نعمت است چرا که این تابش ها زیانبار هستند و اگر عکس های تهیه شده از فضا را که فضانوردان ایستگاه فضایی میگیرند ببینید این تابش ها مشخص هستند .رنگهای گوناگون شفق قطبی هم مربوط به تحریک شدن مولکولهای متفاوت موجود در جو بالایی زمین است. دو گاز اکسیژن و نیتروژن دو ماده ای هستندکه بیشترین فراوانی را در جو زمین دارند و رنگ های قرمز و سبز که در شفق های قطبی دیده میشوند حاصل تحریک شدن این دو گاز هستند البته وجود گازهای اندک دیگر در جو زمین باعث میشود تا رنگ های دیگر هم بعضا” دیده شوند .حال سوال اینجاست که چرا همه عرض های جغفرایایی کره زمین نمیتوانند این پدیده زیبای جوی را تماشا کنند که باید اینگونه پاسخ داد چون زمانی که مغناطکره زمین ایجاد سد میکند در برابر ذرات باردار خورشیدی این ذرات به سمت قطب های مغناطیسی زمین که در ناحیه شمال و جنوب کره زمین قرار دارند راهنمایی شده و جذب قطب های مغناطیسی میشوند که حاصل این عمل برانگیخته شدن جو فقط در نواحی شمالی و جنوبی زمین است .
ستارهشناسی در دوران اسلامی به اخترشناسی در تاریخ کشورهای اسلامی گفته میشود که بر اساس ستارهشناسی بطلمیوس پایه نهاده شد. نخستین ستارهشناسان مسلمان، در نیمهٔ دوم قرن سوم هجری در بغداد پدیدار شدند. آثار اخترشناسی دانشمندان مسلمان بیشتر برپایه زیجهای ایرانی و هندی بنا شد. زیج شهریاری که به دستور انوشیروان در ایران نگاشته شده بود، توسط ابوالحسن تمیمی به عربی ترجمه شد؛ و نخستین اثر ستارهشناسی در دوره اسلامی تألیف گشت. نخستین ستارهشناسی رسمی عباسیان، محمدفزاری بود. شخص دیگری که در شناساندن نجوم هندی به مسلمانان سهم مهمی داشت، یعقوب بن طارق بود؛ او اثرسانستریک موسوم به سدهانت را که آریایهاتا نوشته بود، به عربی ترجمه نمود.