کیهان شناسی

ارائه دهنده انواع مطالب و عکس های کیهانی

کیهان شناسی

ارائه دهنده انواع مطالب و عکس های کیهانی

نشانه هایی از حیات در مریخ


سنگ هایی که توسط مریخ نورد روح مورد آزمایش قرار گرفته اند مدارکی دال بر محیطی مرطوب، غیراسیدی و مناسب برای حیات در گذشته مریخ را نشان می دهند. این موضوع پس از چهار سال تحقیق، آنالیز و تجزیه تحلیل سنگ ها و مواد معدنی مریخ توسط گروهی از دانشمندان تایید شد.

در اواخر سال 2005 ، در یکی از آزمایشات صورت گرفته توسط مریخ نورد روح، غلظت بالایی از کربنات نشان داده شد که ناشی از شرایط مرطوب و نزدیک به خنثی اما ترکیب شده با اسید بود. اما  مطالعات و یافته های جدید نشان از آب خالص و غیراسیدی می دهند. پیش از این نیز مریخ نوردهای ناسا نشانه های دیگری از شرایط حیات و آب در مریخ را یافته بودند. ولی با این حال داده های بدست آمده از این تحقیقات شرایطی را نشان می داد که دال بر محیط هایی اسیدی بود. به بیان دیگر، شرایط حیات در مریخ در محیطی قطعاً اسیدی تصور میشد که از این رو مریخ سیاره ای با شرایط سخت و نادر برای حیات در نظر گرفته میشد.

مطالعات و آزمون های مختلف آزمایشگاهی شناسایی کربنات را تایید کرد. این کشف در 3 ژوئن در ژورنال علوم به چاپ رسید.

به گفته استیو اسکوایرز از دانشگاه کرنل در ایتاکا، این یکی از با ارزشترین یافته های علمی توسط مریخ نوردها بوده است. اسکوایرز محقق اصلی مریخ نوردهای روح و فرصت ، و از نویسندگان این گزارش جدید است. او ادامه می دهد : " برون زد میزان قابل توجهی از رسوب کربنات خود نشان دهنده و گویای شرایطی کاملاً مناسب برای حیات است که روزگاری در این سیاره وجود داشته است. "

 

بر اساس تحقیقات مریخ نورد روح بر روی سنگ های مریخی، و همچنین یکی از نمونه هایی که دانشمندان آنرا Comanche نامیدند ، در طی مسیر مریخ نورد از Husband Hill تا مجاورت Plate plateau ،میزان کربنات آهن منیزیم اندازه گیری شده در حدود 4/1 مواد بوده، که این مقدار 10 برابر بیشتر از تمام کربنات شناسی شده از مطالعات قبلی در سنگ های مریخ می باشد.

دیک موریس، مولف ارشد این گزارش و یکی از اعضای تیم تحقیقاتی مریخ نوردها در مرکز فضایی هیوستن میگوید: "ما برای تایید قطعی و رسیدن به این نتایج ازترکیب نتایج بدست آمده از 3 اسپکترومتر و کار بسیار حساس و دقیق تیم استفاده نمودیم. " او ادامه میدهد : "تجهیزات روش هایی ترکیبی بسیار خوب و چندگانه ای در تایید کربنات آهن منیزیم و تشخیص میزان آن در اختیار ما قرار می دهند. "

نشست کربنات در حجمی عظیم برای سالها در مریخ مورد جستجو قرار گرفته بود اما موفقیت چندانی در کشف این ماده کسب نشده بود. کانال های بیشماری که در اثر جریانات آب در سطح مریخ ایجاد شده است ، و با توجه به گرمای گلخانه ای ناشی از جوی ضخیم تر، نشان می دهد که سیاره در گذشته گرمتر بوده است. چنان حدس میزنیم که اتمسفر مریخ در گذشته دارای درصد بالا و غنی از دی اکسید کرین بوده چرا که این گاز تقریباً تمامی اتمسفر بسیار نازک و جدید مریخ را نیز تشکیل میدهد. (در حدود 95%).

 

 

کشف این موضوع که بیشتر دی اکسید کربن سیاره کجا رفته است موضوع بسیار مهمی به شمار می آید. برخی تئوری ها گویای این موضوع است که ممکن است به فضا رفته باشد. برخی دیگر بر این گمان هستند که دی اکسید کربن در شرایطی خاص با آب ترکیب شده که خود باعث ایجاد مواد معدنی فعلی شده و به این صورت از اتمسفر سیاره خارج شده است.

تجهیزات طیف سنج اشعه ایکس ذره آلفا، متعلق به مریخ نورد روح، درصد بالایی از عناصرسبک، گروهی که شامل کربن و اکسیژن است را تشخیص داده که به تعیین کمیت محتوای کربنات کمک نمود.مریخ نورد ها در ژانویه 2004 برای یک ماموریت 3 ماهه در مریخ فرود آمدند. ارتباط اسپیریت از 22 مارچ قطع شده و در وضعیت خواب زمستانی و کم توان ( low-power) قرار دارد. فرصت در حال پیشرفت پیوسته به سمت یک دهانه آتشفشانی عظیم است.

منبع:نجوم ایران

قویترین جریان الکتریکی در جهان هستی کشف شد!

پژوهشگران موفق به مشاهده نیرومندترین جریان الکتریکی در سرتاسر کیهان شده‌اند که یک تریلیون بار از صاعقه قوی‌تر است.

در فاصله ۲ میلیارد سال نوری از زمین فورانی گازی وجود دارد که حامل قوی‌ترین جریان الکتریکی مشاهده ‌شده در سرتاسر گیتی است؛ 10 میلیارد میلیارد آمپر یعنی جریانی یک تریلیون برابر یک صاعقه!

فیلیپ کرونبرگ از دانشگاه تورنتوی کانادا و همکارانش با مطالعه امواج رادیویی پیرامون کهکشانی به نام 3C303 موفق به مشاهده این جریان الکتریکی فوق‌العاده قوی شدند. کهکشان 3C303 دارای یک فوران گازی عظیم است. مشاهدات تیم پژوهشی دانشگاه تورنتو نشان می‌داد که تغییرات ناگهانی در فاز امواج رادیویی با فوران‌های گازی مصادف می‌شوند. این امر نشانه واضحی از وجود جریان الکتریکی است.

این تیم پژوهشی معتقد است که میدان مغناطیسی ناشی از یک سیاهچاله غول‌آسا در مرکز کهکشان باعث ایجاد جریان‌های مشاهده‌شده می‌شود. جریان تولید‌شده به قدری قدرتمند است که می‌تواند باعث فرستادن فوران‌ها‌ به اعماق گازهای بین‌ستاره‌ای واقع در ۱۵۰۰۰۰ سال نوری از کهکشان شود. 

منبع:ماهنامه نجوم

عجیب ترین سیاره ها

SWEEPS-10 سریع ترین کهکشانی است که با فاصله بیش از یک میلیون کیلومتری به دور خورشید خود می چرخد، فاصله ای که سه برابر فاصله ماه از زمین است، به این معنا که یک سال در این سیاره 10 ساعت به طول می انجامد.


بزرگترین سیاره ای که تاکنون شناخته شده سیاره TrES-4 است که اندازه آن 1.7 برابر مشتری منظومه شمسی ما است.

این سیاره ممکن است بتواند نامزد انتخاب بزرگترین سیاره باشد، چرا که بسیار روشن است و کنار آن شکلی شبیه ستاره دنبال دار وجود دارد که از اتمسفر این سیاره تشکیل شده است.

جئورجی مندوشو از مرکز رسد لوول در آریزونا اظهار داشت: جرم این سیاره 0.2 گرم در هر سانتیمتر مربع یا حدود چگالی چوب درخت بالسا است.


آشنایی با سیاره Methusela ( یا نام اصلی PSR B1620-26 b) خالی از لطف نیست، این سیاره قدیمی ترین سیاره کشف شده است و یکی از اجداد کیهان به شمار می رود که 12.7 میلیارد سال پیش تشکیل شده است، این سیاره 8 میلیارد سال پیرتر از زمین است.

سیاره Methusela دو میلیون سال پس از بیگ بنگ یا انفجار بزرگ تشکیل شد، کشفی که در سال 1993 درک ما را از شکل گیری سیاره تغییر داد و به طور ضمنی این مفهوم را القا می کند که سیاره های بسیار مسن تری هستند که هنوز کشف نشده اند.

این سیاره نیز در دوران زندگی خود دچار تحولاتی شده و درحالی که مهارتهای رصدی ما رشد می کند این سیاره به موضوع جالبی برای مطالعه تبدیل شده است.

دانشمندان ناسا همچنین اعتقاد دارند که سیاره Methusela ممکن است اطراف یک ستاره دیگر تشکیل شده باشد اما پیش از آنکه توسط یک ستاره غیرفعال تسخیر شده باشد خود را از بین برده است.

از سوی دیگر، سیاره ای وجود دارد که هنوز نامی برایش انتخاب نشده است، این سیاره با سنی کمتر از یک میلیون سال دور ستاره Coku Tau با فاصله حدود 420 سال نوری می چرخد.

داغ ترین سیاره ای که تاکنون کشف شده WASP-12b است، سیاره از بخار که گرمای آن به 2200 درجه سانتیگراد می رسد. این سیاره همچنین داعیه دار عنوان یکی از بزرگترین سیاره ها نیز است چرا که اندازه آن دو برابر مشتری تخمین زده شده است.


سردترین سیاره شناخته شده OGLE-BLG-390L است که حجم آن پنج برابر زمین است و گفته شده است که سطحی صخره مانند داشته و با فاصله 28 هزار سال نوری یکی از دورترین سیاره های است که تاکنون بشر شناخته است.

دمای منفی 220 درجه سانتیگراداین سیاره پایین تر از نقطه جوش نیتروژن مایع و نزدیک به صفر مطلق است.


سیاره (Epsilon Eridani (b ممکن است از چنان ویژگیهای خاصی برخوردار نباشد که بتوان آن را در این مجموعه جای داد اما این سیاره با 10.5 سال نوری نزدیکترین سیاره به زمین تلقی می شود.

این درحالی است که فاصله زیاد این سیاره از خورشید آن ، احتمال یافتن زندگی در آن به صفر می رسد و ممکن است اقیانوسهای این سیاره و سیاره سیاره ها در همین منظومه شمسی یخ زده باشند.


آخرین مورد از این مجموعه کوچکترین سیاره یک منظومه غیر خورشیدی است.

سیاره Kepler-10b تنها 1.4 برابر زمین است و با زمین حدود 560 سال نوری فاصله دارد و کشف آن در ژانویه 2011 اعلام شد.

این سیاره خارج از منطقه گلدیلاکس 'Goldilocks' قرار دارد و به قدر کافی به خورشید خود نزدیک است که آب در این سیاره یخ نزند.


کاوشگر وویجر1و2

وُویـِجـِر (به انگلیسی: Voyager)‏ نام دو کاوشگر فضایی است که در سال ۱۹۷۷ میلادی توسط ناسا برای مطالعه سیاره‌های منظومه شمسی به فضا پرتاب شد. این دو کاوشگر در اصل برای مطالعه سیارات زحل و مشتری طراحی شده بودند اما بعد از انجام ماموریت به سوی فضای بیرونی منظومه شمسی حرکت کردند. در سال ۲۰۱۰ دانشمندان اعلام کردند که وویجر-۱ در مرز منظومه شمسی قرار گرفته و در آستانه خروج از این منظومه قرار دارد. این دو کاوشگر اکنون دورترین اجرامی هستند که از زمین به فضا پرتاب شده‌اند. وویجر-۱ حدود ۱۷ میلیارد کیلومتر و وویجر ۲ حدود ۱۵ میلیارد کیلومتر با خورشید فاصله دارند. این دو فضاپیما با سوخت هسته‌ای کار می‌کنند، به اندازه یک اتومبیل کوچک هستند و برای ادامه حرکت و فعالیت تا سال ۲۰۲۰ سوخت دارند.

دو کاوشگر وویجر1 و وویجر2پیشگام اکتشاف سیارات دوردست منظومه شمسی و اولین ابزار ساخت بشرهستند که از محدوده منظومه شمسی خارج شده و به فضای ژرف ورای آن سفر کرده‌اند. داده‌های بسیار ارزشمندی که این دو کاوشگر در طول ماموریتهای موفق‌شان در اختیار دانشمندان قرار دادند، باعث گسترش زیاد دانش و اطلاعات بشر از ساختار سیارات بزرگ گازی منظومه خورشیدی شده‌است.

کاوشگر وویجر 1

کاوشگر «وویجر ۱» با وزن ۷۲۲ کیلوگرم در ۵ دسامبر سال ۱۹۷۷ میلادی توسط اژانس فضایی امریکا ناسا برای مطالعه سیاره‌های مشتری، کیوان، اورانوس و نپتون ، و فضای ژرفتر ماموریتی که در سال ۱۹۸۹ کامل شد. این کاوشگر حاوی صفحه‌ای طلایی با اطلاعاتی از تمدن زمینی است.

این کاوشگر در تاریخ ۵ مارس ۱۹۷۹ به نزدیک‌ترین فاصله خود نسبت به سیاره مشتری رسید و پس از بررسی و ارسال داده‌هایی بسیار ارزشمند و بنیادین از این سیاره به زمین، به سوی سیاره زحل پیش رفت و پس از گذر از این سیاره در ۱۲ نوامبر ۱۹۸۰ به ورای منظومه شمسی و فضای بیکران بین ستاره‌ای پیش رفت تا سفر بی پایان خود را ادامه دهد.

۱۳ سپتامبر ۲۰۱۳ (۲۲ شهریور ۱۳۹۲) ناسا رسما خاروج وویجر ۱ از منظومه شمسی را تایید کرد.

کاوشگر وویجر 2

کاوشگر «وویجر ۲» در تاریخ ۲۵ اوت ۱۹۷۷ میلادی برای کاوش و بررسی دقیق‌تر تمامی سیارات گازی منظومه شمسی از جمله مشتری،زحل،اورانوس و نپتون به فضا پرتاب شد. پس از گذر از مشتری و زحل به ترتیب در تاریخ ۹ ژوئیه ۱۹۷۹ و ۲۵ اوت ۱۹۸۱، در روز ۲۴ ژانویه ۱۹۸۶ خود را به اورانوس رساند و پس از عبور از نپتون در ۱۵ اوت سال ۱۹۸۹ همانند وویجر ۱ سفر خود را به سوی ژرفای فضا در پیش گرفت.

منبع انرژِی وویجر ها

کاوشگرهای وویجر از نوعی پیل هسته ای تحت عنوان ترمو الکتریک با بهره گیری از پلوتونیم ۲۳۸ (متمایز از ایزوتوپ پلوتونیم ۲۳۹ مورد استفاده در سلاح های هسته ای) انرژی مورد نیاز خود را تامین می‌کنند. توان تولید شده اولیه برای کاوشگرها در هنگام پرتاب توسط این ژنراتور برابر با ۴۷۰ وات در۳۰ولت برقدی سی بود در ۷ اکتبر ۲۰۱۱ توان تولید شده توسط پیلهای هستهای وویجر۱ و وویجر۲ به ترتیب با کاهش تدریجی طی ۳۴ سال به مقدار ۲۶۷.۹ و ۲۶۹.۲ وات رسید.

خدمات وویجرها به ستاره شناسی

کاوشگرهای «وویجر» به بررسی دقیق سیارات گازی، ماه (قمر)های آنها، میدان مغناطیسی و جاذبه آن، محاسبه دقیق گرانش و همچنین حلقه‌های زحل و اورانوس پرداختند.

از دیگر ویژگی‌های این ماموریت، کشف ۲۴ ماه برای سیارات گازی بود.

علاوه بر این دانشمندان به یاری داده‌های ارسالی این دو کاوشگر، به شواهدی دال بر وجود فعالیت‌های آتشفشانی (شبیه ساختارهای زمینی) در یکی از ماه‌های مشتری به نام ایو»(Io)، و همچنین آب فشان‌های یخی در بزرگترین ماه نپتون یعنی تریتون (Triton) پی‌بردند.

کشف تعداد زیادی از حفره‌های بزرگ که حاصل برخورد بسیار شدید دنباله دارها و شهاب سنگ ها بر روی ماه‌های سیارات است، از دیگر اکتشافات این کاوشگرها بود.

دانشمندان با در نظر گرفتن داده‌های ارسالی توسط وویجرها توانستند جرم و چگالی بیش از ۱۷ ماه (قمر) را محاسبه نمایند و همچنین ساختارهای بنیادی اجزای تشکیل دهنده جوّ رقیق و اسرارآمیز یکی از ماه‌های زحل به نام تیتان را تعیین نمایند. این داده‌ها سه دهه بعد در ماموریت فضایی کاسینی-هویگنس تکمیل شد.

این دو کاوشگر همراه خود ابزارهای بسیار دقیق پژوهشی حمل می‌کردند. از جمله این ابزار آلات می‌توان به ابزاری برای اندازه گیری دقیق میدان الکتریکی (توان یا قدرت، شکل و جهت آن در سیاره)، امواج فرابنفش، امواج مرئی، فروسرخ و امواج رادیویی (در طول موج‌های مختلف) که توسط سیارات و ماه‌ها و حلقه‌هایشان تولید می‌شود اشاره کرد.

از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های که در طی این سفر اکتشافی اتفاق افتاد، ایجاد اختلال در ارتباط بین کاوشگرها و زمین در هنگام عبور این دو فضاپیما از پشت سیاره‌ها است، به عبارت دیگر جوّ سیارات و برخی از حلقه‌ها مانع از ارسال امواج رادیویی توسط کاوشگرها به زمین بودند.

صفحه طلایی وویجر

اندیشه قرار دادن پیام‌هایی برای موجودات هوشمند فرازمینی نخستین بار توسط «اریک بورگس» مطرح شد. سپس کارل ساگان، ستاره‌شناس و اخترشیمیدان مشهور امریکایی و از پیشگامان روش‌های برقراری ارتباط با موجودات هوشمند فرازمینی، از این ایده به شدت استقبال کرد.

سرانجام ناسا با این طرح موافقت کرد و سه هفته به وی فرصت داد تا پلاکی را طراحی کند. ساگان با همکاری فرانک دریک پلاک را طراحی کردند؛ البته طراحی هنری این پلاک را همسر کارل سیگان - لیندا سالزمن- انجام داد!

علاوه بر ابزارهای پژوهشی و اندازه‌گیری، هر دو کاوشگر با خود لوحی از جنس طلا حمل می‌کنند. در این صفحات مدور فلزی دیجیتالی، مطالب زیر ثبت شده‌است:

  • فرازهایی از تمدن انسان به زبان ریاضی
  • تصویری از دو انسان (زن و مرد) با دستان افراشته به نشانه دوستی
  • نشانی جایگاه زمین در منظومه شمسی و کهکشان راه‌شیری
خداحافظی با وویجر

فرستنده و گیرنده‌های رادیویی و همچنین سایر ابزارآلات پژوهشی دو کاوشگر «وویجر» تا سال ۲۰۰۰ میلادی به خوبی فعال بود.

اما به مراتب با زیاد شدن فاصله آن‌ها با سیاره زمین، این امواج باید برای رسیدن به زمین مدت زمان بسیاری را طی کنند. به همین دلیل در طی این فاصله دچار افت کیفیت می‌شوند و به صورت پالس‌های بسیار ضعیف در زمین دریافت می‌شوند.

کاوشگر وویجر ۱ هرلحظه ممکن است از منطقه تحت جاذبه خورشید (هلیوپوز) خارج شده و سفر خود را در فضای بین ستاره‌ای ادامه دهد. وویجر ۲ نیز در طی سال‌های آتی همین مسیر را در پیش خواهد گرفت. دانشمندان تخمین می‌زنند که نزدیک‌ترین فاصله مرز خورشیدی (هلیو پوز) تا خورشید (فضای تحت تاثیر خورشید و فضای بین ستاره‌ای) در حدود ۱۵ میلیارد کیلومتر باشد.

دانشمندان امیدوارند پیش از اینکه موتورهای پیشران این دو کاوشگر ارزشمند برای همیشه در فضای بیکران خاموش گردند، وویجرها به جایگاهی خاص رسیده باشند.

زمین

از فاصله ۶٫۵ میلیارد کیلومتری و از دید «وویجر ۱»

تصویری از پوشش طلایی دیسک وویجر

ژنراتور ترموالکتریک رادیوایزوتوپ برای برنامه وویجر

نمایی از کاوشگر فضایی وویجر 1

کشف حلقه های اورانوس توسط وویجر 2

لحظه پرتاب وویجر2

کلیپ گرفته شده توسط وویجر درحال نزدیک شدن به مشتری

تلسکوپ فضایی هابل

تلسکوپ فضایی هابل (به انگلیسی: Hubble Space Telescope)‏ تلسکوپی است که در آوریل سال ۱۹۹۰ میلاد به فضا فرستاده شد. هابل در طول این سال‌ها با نمایان کردن جلوه‌های شگفت‌انگیزی از عالم، به سؤالات بسیاری پاسخ گفته‌است.

اگرچه چندسال اول ماموریت هابل به دلیل وجود پاره‌ای از مشکلات اپتیکی در ابزارهایش، خیلی درخشان نبود، ولی با انجام اولین ماموریت تعمیر و رسیدگی، این تلسکوپ به وضعیت مطلوب رسید و در خدمت دانشمندان دنیا قرار گرفت.

آخرین ماموریت تعمیراتی هابل (ماموریت تعمیر ۳B) در سال ۲۰۰۲ میلادی انجام شد. در این ماموریت با تعویض بخش‌هایی از تلسکوپ فضایی، کارایی آن به میزان زیادی افزایش یافت. در این ماموریت صفحات خورشیدی تلسکوپ فضایی که آسیب دیده بودند، تعویض شدند. منبع تغذیهٔ نیروی الکتریکی که انرژی تلسکوپ را فراهم می‌کرد به کلی تعویض شد و برای این کار برق تلسکوپ فضایی برای اولین بار در فضا قطع شد و ارتباطش با مرکز کنترل و فرماندهی روی زمین هم همینطور. همچنین در این مأموریت، دوربین فروسرخ NICMOS که به دلیل مشکل سیستم خنک‌کننده بلااستفاده مانده بود، تعمیر و راه‌اندازی شد.

علاوه بر همهٔ این اصلاحات مهندسان ناسا (NASA: سازمان فضایی ایالات متحده آمریکا) دوربین بسیار قوی جدید خود موسوم به «دوربین پیشرفتهٔ نقشه برداری» (Advanced Camera for Surveys) را روی تلسکوپ فضایی نصب کردند. عکسهای خارق العادهٔ این دوربین، تا مدتها مورد بحث مجامع علمی جهان بود.

تلسکوپ فضایی هابل هم مانند بسیاری از ماموریتهای فضایی موفق دیگر بیشتر از آنچه که پیش‌بینی می‌شد، کار کرده‌است و زمزمه‌ها دربارهٔ بازنشستگی‌اش به گوش می‌رسد. در مورد زمان پایان کار هابل و چگونگی پایان کارش حرفها متفاوت است. اما چیزی که آشکار است این است که تا تلسکوپ فضایی بعدی آمادهٔ رفتن به فضا نباشد، این اتفاق نمی‌افتد.

در روز شنبه ۱۶ مه ۲۰۰۹ تلسکوپ فضایی هابل تعمیر اساسی شد. این اولین تعمیر یک شی فضایی است شامل تعویض برخی باطری‌های آن و همچنین دوربین اصلی آن است. انتظار می‌رود پس از این تعمیر این تلسکوپ بتواند ۸ سال دیگر نیز کار کند[۱].

پروژه تلسکوپ فضایی بعدی به نام «تلسکوپ فضایی جیمز وب» با اندازه‌ای بزرگ‌تر و قدرتی بالاتر و البته هدفهایی متفاوت در دست طراحی است.

گرفتن عکس‌های رنگی با تلسکوپ فضایی هابل بسیار پیچیده تر از گرفتن این عکس‌ها با دوربین معمولی است. در اولین تفاوت آن است که هابل هرگز از فیلم رنگی استفاده نمی‌کند بلکه با استفاده از آشکارسازهای الکترونیکی خود نور را از فضا جمع آوری و ثبت می‌کند. این آشکارسازها عکس‌های کیهانی را به صورت رنگی تولید نمی‌کنند و عکس‌ها در مرحله اول سیاه و سفیداند. عکس‌های نهایی از ترکیب چند عکس سیاه و سفید که رنگ آنها در زمان پردازش به آنها اضافه شده‌است، به وجود می‌آیند.

رنگها در عکس‌های هابل، که به دلایل مختلف به وجود می‌آیند، همواره همانچیزی نیستند که ما از نزدیک می‌دیدیم(اگر می‌توانستیم آن اجرام را در سفینه فضایی و از نزدیک ببینیم.) ما بعضی مواقع از رنگ به عنوان یک ابزار استفاده می‌کنیم به این دلیل که یا باعث بهتر دیدن جزئیات می‌شوند و یا تصور و دیدن آن‌ها رنگ‌ها از عهده چشم انسان خارج است.

یک عکس نوعی هابل از ترکیب چند عکس سیاه و سفید به نمایندگی رنگ‌های مختلف نور به وجود می‌آید. هابل از چه ابزارهایی برای تهیه عکس‌ها سود می‌برد؟

پنج ابزار دقیق تلسکوپ هابل – دوربین‌ها، طیف نگارها و حسگرهای رهنمایی بسیار دقیق – به طور هماهنگ و یا مجزا از هم کار می‌کنند تا عکس‌های عالی را از دورترین نقاط هستی به ما برسانند. هر کدام از ابزارها برای مشاهده جهان از راهی منحصر به فرد در نظر گرفته شده‌اند.

تمام فعالیت‌های تلسکوپ فضایی هابل توسط پایگاه‌های زمینی کنترل می‌شوند. نقطه مرکزی تمام عملیات‌ها تیم عملیات پرواز است که در مرکز پرواز فضایی گودارد واقع در مریلند، قرار دارد.

در اینجا نمایشگرهای وضعیت، بر سالم بودن هابل و بخش‌های آن در موقع حرکت و فعالیت‌های علمی نظارت می‌کنند. آنها حرکت‌های هابل را با ارسال فرمان‌هایی از راه ماهواره به کامپیوتر تلسکوپ کنترل می‌کنند. ارتباط آن‌ها با فضاپیما به هابل می‌گوید که چه کاری را کی انجام دهد.

چه چیزی به هابل چنین بینایی خوبی داده است؟ چه چیزی عکس‌های اجرام دور را چنین با کیفیت می‌کند؟ مکان هابل بالای جو زمین است. اگر جه این مکان دارای برتریهای زیادی است، اما این نکته فقط قسمتی از جواب این سؤال است. بدون دید قوی، هابل نمی‌توانست چنین عکس‌های مفیدی را از مکان‌های بی همتا بگیرد.

چشم‌های هابل در حقیقت سیستمی هستند که مجموعه نوری تلسکوپ نام دارند. این سیستم از دو آینه تشکیل می‌شود. سیستم نوری هابل یک طرح درست نوری موسوم به Ritchey-Chretien گاسگرین است که در آن شکل و طراحی مخصوص دو آینه عکس‌هایی از بزرگ‌ترین میدان دید ممکن را کانونی می‌کنند.

آیینه‌های هابل بسیار صاف هستند و سطحی به دقت شکل داده شده برای بازتاب نور دارند. آنها با تراش شیشه با ساینده‌ها به وجود آمده‌اند بطوری که سطحشان بیشتر از یک هشتصد هزارم در یک اینچ از شکل منحنی انحراف ندارد. اگر آینه اصلی هابل قطری هم اندازه با قطر زمین داشت، ارتفاع بزرگ‌ترین برآمدگی آن تنها شش اینچ می‌شد.

کمی پس از ساخت و نصب هابل در سال ۱۹۹۰ دانشمندان دریافتند تراش منحنی آینه اصلی اشتباه بوده، باعث کجنمایی(ابیراهی) کروی آینه می‌شده‌است. خوشبختانه اصلاح نورشناسی قادر به حل این مشکل بود.

آینه‌های هابل از جنس شیشه‌ای با ضریب انبساطی کم هستند و در اطاقی با دمای تقریبا ثابت (در ۷۰ درجه فارنهایت) نگاه داشته شده‌اند تا از تاب خوردن آنها جلوگیری شود. سطح بازتابنده آینه‌ها با لایه‌ای ۳میلیونم اینچی از جنس آلومینیوم خالص پوشانده شده و با یک لایه ۱میلیونم متری از منیزیم فلوئورید حفاظت شده‌است. منیزیم فلوئورید باعث می‌شود آینه نور فرابنفش را بهتر منعکس کند.

تعمیرات هابلتصویری که توسط هابل گرفته شده

نجوم و اختر شناسی در قران کریم


در این قسمت آیاتی از قرآن که مرتبط با آسمان و ستاره شناسی هستند درج گردیده است.


 «وَالشَّمس تَجری لِمُستَقَر لَها ذلِکَ تَقدیر العَزیز العَلیم[1]»

وخورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است. این تقدیر خداوند قادرو داناست.

این آیه بوضوح حرکت خورشید را بطور مستمر بیان می‌کند اما در اینکه منظور از این حرکت چیست، مفسّران بحثهای فراوان دارند.

گروهی آنرا اشاره به حرکت ظاهری خورشید برگرد زمین می‌دانند که این حرکت تا پایان عمر خورشید (قرارگاه) ادامه دارد.

بعضی دیگر آنرا اشاره به میل خورشید در تابستان و زمستان به سوی شمال و جنوب زمین دانسته‌اند؛ زیرا می‌دانیم خورشید از آغاز بهار از خط اعتدالی به سوی شمال متمایل می‌شود و تا مدار 23 درجه شمالی پیش می‌رود و از آغاز تابستان به عقب باز می‌گردد تا در آغاز پائیز باز به خط اعتدالی می‌رسد و همین خط سیر را تا آغاز زمستان به سوی جنوب ادامه می‌دهد و از آغاز زمستان بسوی خط اعتدال حرکت می‌کند و در آغاز بهار به آن می‌رسد. البته تمام این حرکات در واقع ناشی از حرکت زمین و تمایل محور آن نسبت به سطح مدارش می‌باشد هرچند در ظاهر و از دید ناظر زمینی، مربوط به حرکت خود آفتاب است.

بعضی دیگر آنرا اشاره به حرکت وضعی آفتاب (کره‌ی خورشید) دانسته‌اند. زیرا همانطور که می دانیم خورشید به دور خود نیز گردش می‌کند.

معنی دیگر قرارگاه شاید همان مراحل عمر خورشید باشد؛ چون همانطور که خورشید در سحابی بوجود آمده در نهایت امر به یک سحابی تبدیل خواهد شد.

آخرین و جدیدترین تفسیر برای آیه‌ی فوق این است که حرکت خورشید با مجموعه‌ی منظومه شمسی در وسط کهکشان ما به سوی یک سمت معین و ستاره‌ی دور دستی که آنرا ستاره «وگا» نامیده‌اند می‌باشد.

در تعبیرات این آیه اشاره‌ی است پرمعنی به نظام سال شمسی که از حرکت خورشید در برجها حاصل می‌گردد. نظامی که به زندگی بشر نظم و برنامه می‌دهد و جنبه‌های مختلف آنرا تنظیم می‌کند.

                       «وَالقَمَر قَدَّرْناهُ مَنَازِلَ حَتَّی عادَ کَالعُرجُونِ القَدِیم[2]»

و برای ماه منزل گاههایی قرار دادیم (و به هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام بصورت شاخه‌ی کهنه (قوسی شکل و زرد رنگ) خرما در می‌آید.

 منظور از منازل همان منزلگاههای بیست و هشت گانه‌ای است که ماه قبل از «محاق» و تاریکی مطلق طی می‌کند. زیرا هنگامیکه ماه، سی روز تمام باشد تا شب بیست و هشتم در آسمان قابل رؤیت است ولی در شب بیست و هشتم بصورت هلال بسیار باریک زرد رنگ و کم نور و کم فروغ در می‌آید و در دو شب باقیمانده قابل رؤیت نیست که آنرا «محاق» می‌نامند البته در ماههایی که بیست و نه روز است تا شب بیست و هفتم معمولاً ماه در آسمان دیده می‌شود و در دو شب باقیمانده محاق است. این منزلگاهها کاملاً دقیق و حساب شده است بطوریکه منجمان از صدها سال قبل می‌توانند طبق محاسبات دقیقی که دارند، آنرا پیش بینی کنند.

در آغاز ماه نوکهای هلال رو به طرف راست و یا بالا است و تدریجاً بر حجم ماه افزوده می‌شوده تا هفتم که نیمی از دایره‌ی کامل ماه آشکار می‌شود و باز بر آن افزوده می‌شود تا چهاردهم که بصورت بدر کامل می‌شود. تا بیست و یکم که باز به صورت نیمدایره در می‌آید، همچنین از آن کاسته می‌شود تا شب بیست و هشتم که بصورت هلال ضعیف کمرنگی در می‌آید که نوکهای آن بطرف چپ و یا پایین است.

و از همین جا مفهوم تعبیر «کالعرجون القدیم» روشن می‌شود. زیرا «عرجون» بطوریکه غالب مفسران گفته‌اند، آن قسمت از خوشه‌ی خرماست که به درخت اتصال دارد.

 توضیح اینکه خرما بصورت خوشه بر درخت ظاهر می‌شود. پایه‌ی این خوشه بصورت چوبی قوسی شکل و زرد رنگ است و نوک آن مانند جاروست و دانه‌های خرما همچون دانه‌های انگور به نخهای آن متصل اند. هنگامیکه خوشه‌ی نخل را می‌برند، آن پایه‌ی قوسی شکل بر درخت باقی می‌ماند که وقتی می خشکد و پژمرده می‌شود، کاملاً به هلال قبل از محاق می‌ماند. زیرا همانگونه که هلال آخر ماه که در جانب شرق آسمان نزدیک صبحگاهان ظاهر می‌شود خمیده و پژمرده و زرد رنگ است. عرجون قدیم نیز همینطور است و توصیف آن به قدیم اشاره به کهنگی آن است زیرا هر قدر این شاخة کهنه‌تر می‌شوند، ‌باریکتر و پژمرده‌تر و رنگ پریده‌تر می‌شوند وشباهت بیشتری به هلال آخر ماه پیدا می‌کنند.-

                         «الا مَنْ خَطِفَ الْخَطفَةَ فَاَتبَعهُ شهابٌ ثاقِب[3]»

مگر آنهایی که در لحظه‌ی کوتاه برای استراق سمع به آسمان نزدیک می‌شوند که شهاب ثاقب آنها را تعقیب می‌کند.

  در آیه‌های قبلی این سوره توضیح می‌دهد که «آسمان را با ستارگان تزئین کردیم و آنرا از هر شیطان خبیثی حفظ کردیم و آنها نمی‌توانند به سخنان فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند و هرگاه چنین بخواهند از هر سو هدف تیرها قرار می‌گیرند؛ آنها به شدت به عقب رانده می‌شوند و برای آنها عذاب دائم است.

«خطفه» یعنی چیزی را به سرعت ربودن

«شهاب» در اصل به معنی شعله‌ای است که از آتش افروخته زبانه می‌کشد و به شعله‌های آتشینی که در آسمان بصورت خط ممتد دیده می‌شود نیز می‌گویند. می‌دانیم اینها ستاره نیستند بلکه شبیه ستارگان هستند. در واقع آنها قطعه سنگهای کوچکی هستند که در فضا پراکنده‌اند و هنگامیکه در حوزه جاذبه زمین قرار گیرند به سوی زمین جذب شوند و بر اثر سرعت و شدت برخورد آنها با هوای اطراف زمین (جو) مشتعل و برافروخته می‌شوند.

«ثاقب» به معنی نافذ و سوراخ کننده است گوئی بر اثر نور شدید صفحه چشم را سوراخ کرده و به درون چشم انسان نفوذ می‌کند و در اینجا اشاره به این است که به هر موجودی اثابت کند آنرا سوراخ کرده و آتش می‌زند.

به این ترتیب دو گونه مانع در برابر نفوذ شیاطین به صحنه‌ی آسمان وجود دارد:

مانع اول طرد از هر جانب است که ظاهراً آن نیز بوسیله «شب» صورت می‌گیرد.

مانع دوم عبارتست از نوع خاصی از شهاب که «شهاب ثاقب» نامیده می‌شود و در انتظار آنهاست که گاه و بیگاه خود را به ملأ اعلی برای استراق سمع نزدیک می‌کنند و مورد اصابت آنها قرار می‌گیرند.

نظیر همین آیه در آیات 17 و 18 سوره‌ی حجر و در آیه‌ی 5 سوره‌ی ملک آمده است که این آیات را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.

«انّا زَیَّنا السَّماء الدُّنیاء بِزینه الکَواکِب[4]»

ما آسمان پائین را با ستارگان تزئین کردیم.

در این آیه می‌گوید «آسمان پائین را با کواکب تزئین کردیم» در حالیکه فرضیه‌ای که در آن زمان بر افکار دانشمندان حاکم بود می‌گفت فقط آسمان بالا، آسمان ستارگان ثابت است (آسمان هشتم طبق فرضیه بطلیموس) ولی چنانکه می‌دانیم بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروی قرآن از فرضیه نادرست مشهور آن زمان خود معجزه زنده‌ای از این کتاب آسمانی است.

نکته جالب دیگر اینکه از نظر علم امروز مسلم است که چشمک زدن زیبای ستارگان بخاطر قشر هوایی است که اطراف زمین را فرا گرفته و آنها را به این کار، وا می‌دارد و این، با تعبیر «السماء الدنیا» (آسمان پائین) بسیار مناسب است اما در بیرون جو زمین، ستارگان خیره خیره نگاه می‌کنند و فاقد تلألو هستند.

 

                  «وَالشَّمس وَ ضُحها  وَ القَمَر اِذا تَلها[5]»

به خورشید و گسترش نور آن سوگند و به ماه در آن هنگام که بعد از آن در آید

 «خورشید» مهم‌ترین و سازنده‌ترین نقش را در زندگی انسان و تمام موجودات زنده زمینی دارد. علاوه بر اینکه منبع نور و حرارت است و این دو از عوامل اصلی زندگی انسان به شمار می‌روند، منابع دیگر حیاتی نیز از آن مایه می‌گیرند. وزش بادها، نزول بارانها، پرورش گیاهان، حرکت رودخانه‌ها و آبشارها و حتی پدید آمدن منابع انرژی را همچون نفت و زغال سنگ هرکدام اگر درست دقت کنیم، بصورتی با نور آفتاب ارتباط دارد. بطوریکه اگر روزی این چراغ حیاتبخش خاموش گردد، تاریکی و سکوت و مرگ همه جا را فرا می‌گیرد.

«ضحی» در اصل به معنی گسترش نور آفتاب است و این در هنگام است که خورشید از افق بالا بیاید و نور آن همه جا را فر گیرد. سپس به آن موقع از روز «ضحی» گفته می‌شود.

در آیه‌ی بعد به ماه قسم می‌خورد هنگامی که پشت سر خورشید در آید. چنانکه بعضی از مفسران اعلام کرده‌اند اشاره دارد به ماه در هنگام بدر کامل؛ یعنی شب چهارده. زیرا ماه در شب چهاردهم تقریباً مقارن غروب آفتاب سر از افق مشرق بر می‌دارد و چهره‌ی پر فروغ خود را ظاهر می‌کند و سلطه‌ی خویش را بر آسمان تثبیت می‌کند و چون از هر زمان جالب تر و پرشکوهتر است، به آن سوگند یاد شده.

 «النَّجمُ الثّاقِبُ[6]»

ستاره ای درخشان است

 در ابتدای سوره می‌گوید (و السماء و الطارق) قسم به آسمان و کوبنده‌ی شب. در این آیه طارق را تفسیر می‌کند و می‌گوید این مسافر شبانه همان ستاره‌ی درخشانی است که بر آسمان ظاهر می‌شود و بقدری بلند است گویی می‌خواهد سقف آسمان را بشکافد و سوراخ کند. و نورش بقدری خیره کننده است که تاریکی‌ها را می‌شکافد و به درون چشم آدمی نفوذ می‌کند. (ثقب به معنی سوراخ کردن) در اینکه آیا منظور ستاره‌ی معینی است مانند ستاره‌ی ثریا (از نظر بلندی و دوری در آسمان) یا ستاره‌ی زحل یا شهاب (از نظر روشنایی خیره کننده) و یا اشاره به همه‌ی ستارگان است، تفسیرهای متعددی وجود دارد.

ولی با توجه به اینکه در آیه‌ی بعدی آنرا به نجم ثاقب تفسیر کرده، معلوم می‌شود منظور هر ستاره‌ای نیست. بلکه ستارگان درخشانی است که نور آنها پرده‌های ظلمت را می‌شکافد و در چشم آدمی نفوذ می‌کند. در بعضی از روایات «النجم الثاقب» به ستاره‌ی زحل تفسیر شده که از سیارات منظومه شمسی و بسیار پرفروغ و نورانی است. این معنی از حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که در آن منجمی از حضرت سؤال کرد که منظور از «ثاقب» در این آیه چیست؟ فرمود ستاره‌(سیاره)ی زحل است که طلوعش در آسمان هفتم است و نورش آسمانها را می‌شکافد و به آسمان پائین می‌رسد. لذا خداوند آنرا «نجم ثاقب» نامیده.

 قابل توجه آنکه زحل آخرین و دورترین ستاره‌ی منظومه‌ی شمسی است که با چشم غیرمسلح دیده می‌شود و از آنجا که از نظر ترتیب‌بندی کواکب منظومه‌ی شمسی نسبت به خورشید در هفتمین مدار قرار گرفته، امام (ع) در این حدیث مدار آنرا آسمان هفتم شمرده. این ستاره(سیاره) ویژگیهایی دارد که آنرا شایسته‌ی سوگند می‌کند. از یکسو دورترین ستارگان قابل مشاهده‌ی منظومه شمسی است و به همین جهت در ادبیات عرب گاه آنرا«شیخ النجوم» نیز می‌نامند. ستاره‌ی زحل که نام فارسی آن کیوان است دارای حلقه‌های نورانی متعددی است که آنرا احاطه کرده است. حلقه‌های نورانی زحل که گرداگرد آنرا فرا گرفته‌ از عجیب‌ترین پدیده‌های آسمانی است که دانشمندان نجوم، درباره‌ی آن نظرات گوناگونی دارند و هنوز هم پدیده‌‌ی اسرار آمیزی است.

 

        ((ءَأَنتُم أَشَدُّ خَلقاً أَمِ السماءُ بنئها* رَفَعَ سَمکَها فَسَوّئها* وَ أَغطَشَ لَیلَها وَ ءأخرَجَ ضُحئها[7]))

آیا آفرینش شما مشکل تر است یا منظومه شمسی؟جوانب آن را بهم آورده غلظت آنرا بالا برد و آنرا ساخت و شب و روز را برای آن درست کرد!

 واژه «سَـمْـک» به معنی: غـلظت و تراکم و کـلـفــتیِ بهـم برآمده است. یعنی جمع و جور و کلفـت و متراکم شده. و واژه «رَفَعَ» در آیه نیز به معنی: "بالا بردن و افزایش دادن" است که از معانی آن است.

 

((بَدیعُ السَّماوات و الأَرض[8]))

 زمین و سیارات را نوآوری نمود.

  نکات دو  آیه بالا:

1.   بالا بردن غلظت منظومه شمسی و درست کردن آن.

2.   مرده بودن و دوباره پا گرفتن منظومه شمسی.

3.   درست کردن شب و روز برای منظومه شمسی.

        1ــ بالا بردن غلظت منظومه شمسی و درست کردن آن:

  مـنـظـومـه شمسی ما که حدوداً 5 میلیارد سال عمر دارد در ابـتدا ابر بوده که شامل دود و گاز و خاکستر و غبار و برخی عناصر بوده، و در فضای منظومه شمسی پراکنده بوده است. بعد بادی که ظاهراً مـوج ناشی از انـفـجار سـتـاره ای بـوده ابعاد و جوانب آن را بهم آورده و مـنـظـومـه شـمـسی بصورت یک دیسک در آمده بوده که بدور خود می چرخیده است. بعد در قـسـمـت مرکزی آن ابر که کلفـت تر بوده، نـیروی جاذبه مـواد بیشتری را جـذب نـمـوده و در آن ناحیه متراکم گرمای لازم برای ایجاد واکنشهای هسته ای فراهم گشته و خـورشـیـد شکـل گرفـتـه است. و در اطراف آن حـلـقـه هـای دیگری از گاز و غـیره به چرخش در آمده که رفـته رفـته به کره های بزرگتری تبدیل شده اند که همان سیارات فعلی منظومه شمسی باشند. (در رابطه با پیدایش منظومه شمسی چندین نظریه وجود دارد و ما طبعاً آنکه با آیات قرآن می خواند را می گیریم).

در سوره انبیاء آیه 56 می خوانیم: «رَبُّـکُـمْ رَبُّ السَّـمـواتِ وَ الْاَرْضِ الـَّـذی فـَطـَرهُـنَّ = آفریدگار شـما آفریدگار سیارات و زمین است که آنها را از درون (از مرکز) درست کرد»! « فـطـر» از جمله به معنی: "از درون و مرکزیت خود برآمدن، شکل گرفـتن، و درست شدن" است. هر کره ای نیز وقتی می خواهد درست بشود، در ابتدا در مرکز آن نیروی جاذبه آغاز به جذب مواد بدور خود می کند و رفته رفته بزرگ و بزرگ تر مـی شود و به این شکـل کره شکل می گیرد.

 2ــ مرده بودن و پا گرفتن منظومه شمسی:

کسانی که به خدا معتقد نبوده و نیستند از جمله می گفـته اند و می گویند که: وقـتی مـا می میرویم دیگر زنده نمی شویم. خدا زنده نمودن موارد گوناگونی را در قرآن برای آنها مـثال زده است. در ایـنجا زنده نـمـودن مـنظـومه شمسی را مثال زده و گـفـته: آیا آفـرینش شما مشکـل تر است یا منظومه شمسی؟ این به این معنی است که مـنـظـومـه شمسی مرده بوده و دوباره به حیات و زندگی برگردانده شده است. و در آیه 101 سوره انعام نیز گفته که خدا بدیع زمین و سیارات است. بدیع بمعنی: نوساز، نوآور، نوین پرداز و مواردی از این قبیل است (هم خانواده واژه «ابداع» است). و این موضوع از جنبه ضمنی و تلویحی به این معنی است که زمین و سیارات پیش از این چیزِ دیگری بوده اند و وضعیت فعلی آنها، شکل نوآوری شده آنست. مـنـظـومـه شمسی در واقـع در اصـل جـرم و انرژی مربوط به لاشه یک ستاره بسیار بزرگ غول آسائی بوده که مرده و لاشه آن بصورت ابر در فضای مـنظومه شمسی پراکنده شده بوده است. و منظومه شمسی فعلی نوآوری آن است.

 3ـــ درست کردن شب و روز برای منظومه شمسی:

 منظور از شب و روز درست کردن برای منظومه شمسی شب و روز  درست کردن برای سیارات آنست. و شب و روز در سیارات ناشی از گردش آنها بدور خود و وضعیت محور آن نسبت به خورشید است. وقتی محور سیاره به موازات خورشید قرار  می گیرد با چرخش سیاره بدور خود باعث ایجاد شب و روز می شود. ولی در صورتی که محور زمین یا هر سیاره دیگری عمود بر خورشید قرار می گرفت شب و روز ایجاد نمی شد هر چند سیاره بدور خود نیز می چـرخید. مثلاً اگر قطب شمال زمین رو به خورشید می بود قطب شمال همیشه روز می بود و قطب جنوب همیشه شب، هر چند زمـیـن بدور خود نیز می چرخید. مطرح کردنِ "درسـت کـردن" شب و روز برای منظومه شمسی برای استدلال به حساب و کتاب داشتن و برنامه ریزی شده بودنِ ایجاد "شب و روز" در آنست. و این چیزی است که با عـلـم نجوم عـصر محمد کـه در آن زمین مرکز عالم بود و خورشید بـدور آن می چرخید نمی خواند. چون در صورت گردش خورشید بدور زمین ایجاد شب و روز امری طبیعی می نمود، ولی در صورت گردش زمین بدور خود و بدور خورشید است که در صورت قرار نگرفـتن درست محور زمین و سیارات نسبت به خورشید شب و روز در آنها ایجاد نخواهد شد.

 

 ((و لَقَدْ جَعَلنا فی السَّماء برُوجها وَ زیَّنها لِلنظرین* وَ حَفَظنها مِن کُلِّ شیطَنٍ رَّجیم*اِلّا مَنِ استَرَقَ السَّمعَ فَاَتَّبَعهُ شهابٌ مُبین[9]ْ))

و ما در آسمان کاخهای بلند برافراشتیم و آن را برای چشم بینایان عالم آراستیم، و آن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم، مگر آن کس که استراق سمع کند که «شهاب مبین» او را تعقیب می کند (و می راند)

کلمه ی «بروج» جمع «برج» است که معنای آن کاخ و قصر است؛ و از منظر دیگر همان منازل 12گانه        (یا 13گانه) ای است که منزلگاه خورشید و ماه و سایر سیارات منظومه ی شمسی است. از باب تشبیه می توان آن را به قصرهایی تشبیه نمود که سلاطین در نقاط مختلف کشور برای خود می سازند.

ضمیر«زیناها» به سماء برمی گردد مانند ضمیری که در «حفظناها» است و مقصود از زینت دادن آسمان برای ناظرین، همین بهجت و جمالی است که می بینیم؛ با ستارگان درخشنده و کواکب فروزانش که اندازه های مختلفی دارند که عقلها را حیران می کند. (خورشیدِ ما در بین ستارگان یک کوتوله ی زرد محسوب می شود). در قرآن این معنی چند مرتبه ی دیگر نیز تکرار شده است و همین تکرار مشخص می کند که خدای سبحان عنایت بیشتری به یادآوری آن دارد.

می توان «سماء» را در این آیه از لحاظ معنوی نیز تعمیم داد که کنایه از آسمان حق و ایمان و معنویت باشد که شیطان درصدد نفوذ به آن است.

پیدایش شهاب تنها در و زمین رخ می دهد و در خارج از جو پدیده ی شهاب وجود ندارد. در خارج از جو تکه های بسیار ریز سنگ (به اندازه ی دانه ی شن و بزرگتر) که به آنها شهابواره گفته می شود سرگردانند و زمانی که در دام گرانش زمین گرفتار آمده و با جو زمین برخورد می کنند و می سوزند و آتش می گیرند به آنها شهاب اطلاق می شود.

با توجه به قرائن و شواهد به نظر می رسد که منظور از آسمان همان آسمان حق و معنویت، و شیاطین همان وسوسه گران هستند که می کوشند به این آسمان راه یابند و استراق سمع کنند  و به اغوای مردم بپردازند؛ اما ستارگان شهاب که همان رهبران الهی و دانشمندان باشند با امواج نیرومند علم و عملشان آنها را به عقب می رانند.

 

 ((وَالنَّجم اِذا هَوی[10]))

قسم به ستاره چون فرود آید

مفسران برای نجم چند معنی بیان کرده اند.

یک به معنای خود قرآن است؛ چون قرآن نیز برای مردم زمین نازل شد.

 که ما آن را در شبی پربرکت نازل کردیم[11]

دوم به معنای ثریا ( خوشه ی پروینM45 ) است.

سوم به معنای تمام ستارگان است. هنگامی که ستارگان آسمان فرو می ریزند[12].

چهارم به معنای رجوم است که آنها همان ستارگانی هستند که شیاطین را رجم کرده و می رانند.

 حضرت امام صادق(ع) می فرمایند: «مراد پنجم پیامبر اکرم (ص) است که شب معراج از ملکوت آسمانها فرود آمد.

در بعضی از برداشتها حتی از آن به خلافت و امامت امیرالمومنین علی (ع) نیز تفسیر شده است.

 

((ثمَّ استَوَی اِلی السّمآءِ وَ هیَ دُخَانٌ[13]))

و آنگاه به خلقت آسمانها توجه کامل نمود (که آسمانها)دودی بود

اگر مراد از آسمانها را مدارات سیارات منظومه ی شمسی، (یعنی همان چیزی که در گذشته تصور می شد) بدانیم، باید درباره ی چگونگی تشکیل خورشید و منظومه ی شمسی تحقیق نماییم.

در حال حاضر چند فرضیه ی مطرح راجع به چگونگی پیدایش منظومه ی شمسی وجود دارد:

1-فرضیه کانت:

کانت ریاضیدان قرن 18 میلادی منشأ تشکیل خورشید را ابر و گاز (سحابی) می داند؛ که خورشید در مرکز این توده متولد گشته و سپس بر اثر نیروی جاذبه ی بخش متراکم شده ی سحابی اولیه، سایر قسمتهای سحابی بدور آن به گردش درآمدند و به مرور زمان این قسمتها از یکدیگر جدا شده و هر کدام پس از سرد شدن به صورت یک سیاره در حال چرخش به دور هسته ی اصلی یعنی خورشید می باشند.

 

2- فرضیه سحابی اولیه:

سیمون لاپلاس در اواخر قرن 18 فرضیه خود را ارائه نمود.

این ستاره شناس فرانسوی معتقد بود که منظومه ی خورشیدی در ابتدا یک توده ابر گازی و تقریباً کروی بود که با حرارت نسبتاً زیاد به دور خود می چرخیده است. بعد از چند صد بیلیون سال سرعت زاویه ای افزایش یافت. این افزیش باعث شد بر اثر قوه ی گریز از مرکز، کمی از توده ی ابرمانند به صورت حلقه هایی از آن جدا گردیده و هر کدام از این حلقه تشکیل پیش سیاره و سپس سیارات و توده ی اصلی تشکیل پیش خورشید و سپس خورشید را دادند.

3- فرضیه جذر و مد:

یکی دیگر از فرضیات مطرح فرضیه ی جذر و مد است. این فرضیه در اواخر دهه دوم قرن بیستم میلادی توسط دو دانشمند به نام های جفریز و جینز ارائه گردید.

آنها عقیده داشتند که یک ستاره از فاصله ی چند صد میلیونی خورشید عبور کرده و بر اثر نیروی جاذبه ی خود قسمتی ازخورشید بصورت توده ای از گاز از خورشید جدا شد که بر اثر انقباض و تراکم بصورت سیارات درآمد.

فرضیات دیگری نیز مانند فرضیه پیش سیاره ای ، فرضیه تلاطم یا خورده سیاره ای و ... نیز وجود دارد.

اما هدف از آوردن این چند نمونه فرضیه، به این دلیل بود که در تمام فرضیات موجود، پیدایش خورشید و کلّ منظومه ی شمسی را از توده ای ابری و گازی شکل به نام سحابی می دانند.

قرآن از این سحابی به نام «دُخان» یاد کرده است.

           تاریخ نجوم در اسلام:

یکی از مباحث مهم در دانشهای اسلامی، دانش نجوم اسلامی است. این موضوع بدلیل مسایل عبادی مهمی است که در این دین وجود دارد. نخستین علومی که ساکنان بلاد اسلامی به آن اهتمام ورزیدند علومی مانند طب، کیمیا و نجوم بود، که احکام این علوم را بر دیگر علوم ترجیح می دادند.

اکثر دانشمندان مسلمان از این سه علم و بسیاری علوم دیگر بهره های فراوانی داشتند و در آن روزگار علوم به صورت امروزی از یکدیگر منفک و جدا نبود.

در خلال سال 180میلادی تا قرن شانزدهم، اعراب در زمینه ی ستاره شناسی برتری یافتند. مرکز فرهنگی شان بغداد بود، جایی که در قرن هشتم کتاب المجسطی بطلمیوس[14] به زبان عربی ترجمه شد. کتابخانه ی بزرگ بغداد یکی از بزرگترین منابع کتاب جهان در آن روزگار تا زمان حمله ی مغولان بود که این کتابخانه به آتش کشیده شد.

 البتانی929-850 میلادی پرآوازه ترین منجم عرب، تا حدود زیادی بر محتوی کتاب بطلمیوس افزود. آنها ابزارهایی نظیر اسطرلاب، را که اختراع یونانیان باستان بود را تکامل بخشیده و دقیقتر از یونانیان موقعیت ستارگان را رصد کردند. اسطرلاب الگویی دو بعدی از آسمان شب است که در قرون وسطی برای تعیین موقعیت خورشید و ستارگان به کار می رفت.

اولین محاسبات دقیق قطر زمین توسط برادران بنو شاکر انجام گرفت.

عبدالرحمن صوفی رازی اولین کسی است که کهکشان آندرومدا را از ستارگان تشخیص می دهد. وی تنها با چشمان غیرمسلح خویش این کهکشان را رصد و از آن به سحابی (ابر) یاد نمود.

وزیر هلاکوخان، خواجه نصیرالدین توسی، رصدخانه ای شگرف در مراغه احداث نمود که زبانزد خاص و عام تا به امروز شده است. از دیگر مراکز مهم نجوم می توان به شهرهای ری و سمرقند اشاره نمود.

به قولی، ابن سینا نخستین کسی است که رصد خود از گذر زهره در مقابل خورشید را در کتاب خود می آورد.

 یکی از دلایل توجه ویژه به نجوم در دوران اسلامی تعیین تقویم و اوقات شرعی است که مستلزم مشاهدات و محاسبات دقیق نجومی است. هندسه کروی که توسط ابوالوفای بوزجانی معرفی شد این محاسبات را بطور عمده تکمیل کرد.

 بطور سنتی در دربار شاهان و امرای عرب و عجم قبل از اسلام همیشه شاعران و منجمان سلطنتی وجود داشتند و این امر به رونق نجوم می افزود. البته بیشتر از مشورت منجمان برای تعیین زمانهای سعد و نحس و دیگر اعتقادات خرافی استفاده و بهره گرفته می شد؛ اما این امر نیز احتیاج به سالهای متمادی تحصیل و مطالعه بوده است.

پس از ظهور اسلام دانشمندان به ترجمه ی کتابهای دانشمندان یونانی پرداخته و با تعمّق و تفکر و استناد به آیات کتاب آسمانی اسلام دست نوشته های ارزشمندی برجای گذاشتند.

زیجهای بسیاری در دوران اسلامی نوشته شده اند که آخرین آنها در قرن 18 میلادی و در کشور هند تهیه شده است. معروفترین زیج اسلامی توسط خاقانی نگاشته شد.

            ارتباط احکام شرعی با مسائل نجومی

کمتر توجه ای به مسائل دینی و اسلامی موید این مطلب است که میان بعضی از احکام عبادی شرعی با برخی از نمودهای آسمانی ارتباطی واضح و مبرهن وجود دارد. اوقات نمازهای پنجگانه روزانه، آغاز و پایان ماههای قمری -که بعضی از این ماهها مانند رمضان و شوال از اهمیت خاصی بر خوردارند- دانستن جهت قبله، پیش بینی کسوف و خسوف برای خواندن نماز آیات و... تمام این احکام احتیاج زیادی به دانستن علم نجوم دارد و محاسبه ی آنان مستلزم شناختن عرض جغرافیایی مکان و حرکت خورشید در دایره البروج[15] ، شفق و فلق و محاسبات مربوط به مثلثات کروی دارد.

یکی از مزایای نجوم برای یک منجم آماتور می تواند این باشد که در هر زمان از شبانه روز و در هر منطقه ای که باشد با در نظر گرفتن محل خورشید یا ستارگان در آسمان یافتن قبله کاری سهل خواهد بود.

امروزه گروههای نجومی سراسر کشور نقش بسیار مهمی در رصد هلال های ماه شب اول قمری دارند. بطوریکه ستادهای استهلال در سراسر کشور و در بسیاری از شهرها تأسیس شده اند.

رصد پدیده های ماه گرفت و خورگرفت و اقامه ی نماز آیات بطور جماعت، پس از رصد کسوف و خسوف نیز جایگاه خاصی در بین منجمان کشور پیدا کرده است.

 

        شگفتی های آسمان از منظر قرآن

مناظر زیبا در عالم هستی فراوان است اما هیچ منظره ای مانند آسمان جذاب و دلپذیر نیست. قرآن کریم که نقش بسیار موثری در تربیت غرایز و تمایلات فطری بشری دارد در میان زیباییهای بسیاری که در عالم آفرینش موجود است به موضوع "زیبایی های آسمانها" تاکید فراوان دارد و در آیات خود از زیبایی کاخ پرشکوه آسمان سخن می گوید:

"و زیناها للناظرین"                                         ما آسمانها را برای بینندگان زینت  دادیم.

"و زینا السماء الادنیا بمصابیح"                   ما آسمان نزدیک را به وجود نور افکنهایی آراستیم.

"و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح"             ما آسمان نزدیک را بوسیله چراغهایی تزیین کردیم.

"انا زینا  السماء الدنیا بزینه الکواکب"    ما آسمان نزدیک را به زیور ستارگان آرایش دادیم.

منظور قرآن کریم از این تذکرات این است که نوجه مردم را به شگفتی های این کاخ باعظمت جلب کند و افکار آنان را برای درک اسرار فضا و ستارگانی که در این اقیانوس پهناور شناور می باشند بکار بیندازد.

             سخنی از امام محمد باقر(ع):

حضرت امام محمد باقر (ع) می فرمایند: ((در نخست همه چیز آب بوده، و عرش الهی بر آن آب بوده، خداوندانفجار و اشتعالی در آب پدیدار فرموده، آنگاه شعله و زبانه اش را خاموش کرد. در آن حال ((دخان)) دود گازی پدیدار گردید. از دود ان آسمانها را آفرید و از خاک آن زمین را خلق کرد. ))

این خبر آسمانی 14 قرن پیش با تحقیقات امروزی که زمین و آسمان را از اثر یک انفجار در ماده نخستین آن پدیدار گردیده منطبق است.

اخبار دیگری نیز مشابه آن در دست است، اما تحقیقاً آب به صورت موجود، قابل شرب بشر نبوده است. آن آب دارای 95% اکسید ازت و 5%دی اکسید ازت بوده است. قسمتی از آن قابل حل نیست مگر با جریان برق بسیار قوی. لذا در قرآن و در سوره احقاف به این حقیقت اشاره فرموده است که آن آب که نخست خلق فرموده مواد غیر قابل حل آن را با رعد و برق های قویی حل کرد و آب را گسترش داد تا از لطایف آن آسمانها را و از ثبوت آن زمین را آفرید و پس از خلقت بشر آب را به این ترکیب کنونی برای استفاده مواد و موالید آفرید و رایگان فرمود.

 

             قرآن و نظرات علمی :   
نظرات علمی در مورد عالم، زمین و ماده :
پیدایش جهان(فصلت11)، انبساط و گسترش عالم (ذاریات47)، اتحاد ویگانگی جهان و وجود آب در هر موجود زنده(انبیاء30)،حرکت هموار ومناسب زمین(ملک15) و (نمل88)، حرکت زمین به دور خود (فرقان46-45)، مسطح نبودن زمین(رحمن17)، بیضی شکل بودن تقریبی زمین(نازعات30)، (اعراف137) و(شمس6)، ناقص شدن کره ی زمین در هر دو قطب(رعد41)، کوهها عامل استحکام پوست زمین (نبأ7) ، قوه ی جاذبه (رعد2) و (لقمان10)، ، زوجیت یا وجود بارهای مثبت ومنفی در هرچیز(یس36)،(ذاریات49)و (رعد3)، نظریه ی نسبیت (حج47) (سجده5) و(معارج4)، اشاره به کوچکتر از ذره و در حقیقت مواد سازنده ی اتم(یونس61) و (سبأ3)، و.. .

نظرات علمی قرآن در مورد فضا ومسافرت به فضا:
تفاوت ستاره و سیاره (یونس5)و (فرقان61)، گردش خورشید،ماه،زمین وسیارگان در مدارهای مشخص (یس40-38) ،(انبیاء33) و(تکویر16-15)، پیش بینی مسافرت به فضا و عبور از جو (رحمن33) و (انعام125)، سقوط سنگهای آسمانی (رحمن35)، شهابها(جن8)، فقدان اکسیژن و هوا در ارتفاعات بالای جو(انعام125)، تسخیر کره ی ماه و احتمالاً خورشید(ابراهیم33)، مطالبی در مورد سیاره ی زهره (طارق3-1) وجود ساکنین دیگر در کرات آسمانی[16](شوری29) و.. .  

منبع:بلیو بلاگ اسکای

معرفی گرایش های مختلف فیزیک

رشته فیزیک در حد لیسانس عبارت است از فیزیک دبیرستانی به اضافه فیزیک قرن بیستم . از سوی دیگر می‌توان گفت که فیزیک در حد لیسانس مفاهیم فیزیکی دبیرستانی را عمیق‌تر کرده و طرز برخورد با مسائل فیزیکی را آموزش می‌دهد».

دکتر پروین نیز می‌گوید: «فیزیک دانشگاهی بر پایه کتاب فیزیک هالیدی و برخی کتب دیگر که به زمینه‌های فیزیک مدرن می‌پردازد، قرار گرفته است یعنی به نظر من اگر کسی مطالبی را که در فیزیک هالیدی نوشته شده است به درستی بفهمد باید به او لیسانس فیزیکش را بدهند».



گرایش‌های مقطع لیسانس


رشته فیزیک در دوره کارشناسی دارای 5 گرایش اتمی مولکولی ، هسته‌ای ، حالت جامد ، هواشناسی و نجوم است (البته فیزیک دارای گرایش دبیری نیز هست که ما در اینجا به بررسی آن نمی‌پردازیم چرا که گرایش دبیری به عنوان یک گرایش تخصصی در علم فیزیک مطرح نمی‌باشد) که تعداد واحدهای تخصصی هر یک از این گرایش‌ها در دوره کارشناسی بسیار محدود است و به همین دلیل گرایش‌های فوق در این دوره تفاوت محسوسی با یکدیگر ندارند.

برای اطلاع هرچه بیشتر به معرفی اجمالی هر یک از گرایشهای این دوره می‌پردازیم.
فیزیک ماده چگال (فیزیک حالت جامد):
گرایش حالت جامد مطالعه ی سیستم های بس ذر ه ای٬ مخصوصاً جامدات و دانش مربوط به بررسی کریستال ها و ویژگی های فیزیکی آنهاست. این گرایش به بررسی خواص اپتیکی، مکانیکی، الکتریکی و صوتی بلورهای جامد می پردازد که این بررسی به شناخت پدیده های مختلفی مانند: ابررسانایی، نیم رسانایی، پخش و انتقال گرما در بلور و ... منجر می گردد.خواصی مانند انبساط و انقباض، رسانایی، ظرفیت گرمایی، هدایت الکتریکی و ... که به مواد مختلف نسبت می دهیم، در فیزیک ماده چگال قابل بررسی است. شاخه نسبتاً جدیدتری از فیزیک ماده چگال که به فیزیک ماده چگال نرم مشهور شده است به بررسی سیستم هایی که نمی توان از برهم کنش بین اجزاء آن صرفنظر کرد می پردازد. این گونه سیستم ها ساختار منظم و بلوری ندارند. شاید مهم ترین مثالشان مایعات باشند.

اتمی – مولکولی (و گرایش های مرتبطش یعنی اپتیک و لیزر):
در این گرایش به بررسی اتم ها و مولکول ها و خواص مختلف آنها مانند طیف های اتمی و مولکولی در شرایط مختلف، بررسی خواص اپتیکی مواد، انواع لیزر و کاربرد های آن و مسایلی از این دست می پردازد.این رشته بنا به موقعیتی که در ایران پیدا کرده است از پرطرفدارترین رشته ها بعد از فیزیک حالت جامد است. این رشته ی کاربردی، هم از نظر تئوری و هم تجربی دارای اهمیت می باشد و با توجه به امکانات وسیعی که وجود دارد امکان مطالعه و تحقیق در این گرایش بسیار مناسب است. بنابر ارتباط تنگاتنگ این رشته با گرایش اپتیک و لیزر می توان اپتیک و لیزر را در قالب این رشته نام برد، اما در حال حاضر گرایش اپتیک و لیزر در زمینه های متفاوت تر و کامل تری نسبت به گرایش اتمی در زمینه ی خواص اپتیکی مواد در حال گسترش می باشند


فیزیک هسته ای:
همانطور که از نام فیزیک هسته ای بر می آید، در این گرایش هسته اتم ها، مورد مطالعه قرار می گیرد. این رشته به بررسی برهمکنش های درون هسته و ساختار هسته پرداخته و مسائل مرتبط با واکنش های هسته ای را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. در این گرایش می توان مطالعات خود را به صورت تجربی یا تئوری دنبال کرد که در حال حاضر در کشور ما در هر دو زمینه می توان به ادامه تحصیل پرداخت. 


فیزیک ذر ات بنیادی:
همانطور که می دانیم ذرات بیشماری مانند الکترون ها و پروتون ها و نوترون ها٬ جهان اطراف ما را تشکیل داده است. اما باید بدانیم که علاوه بر این ذرات، ذرات بی شمار دیگری هم در جهان وجود دارد که عموماً در آزمایشگاه های پیشرفته قابل شناسایی هستند. به عموم این ذرات، ذرات بنیادی گفته می شود.فیزیک ذرات بنیادی علمی است که در آن باید به دنبال برهم کنش بین ذرات مختلف و نتایج حاصل از این برهمکنش ها بود. در واقع بیشترین خدمت در این علم متوجه آزمایشگاه های تحقیقاتی است که در این زمینه مشغول به فعالیت می باشند. اما توجیه نتایج آزمایشگاهی و وجود چنین ذراتی در عالم، به عهده ی محققان فعال در زمینه ی تئوری این دانش است.


اخترفیزیک:
اخترفیزیک به ویژگی های فیزیکی ستارگان، فیزیک ستارگان، فضای میان ستار ه ای، تولد و مرگ اجرام فضایی می پردازد. اختر فیزیک شامل دو قسمت می باشد: 

کیهان شناسی: 
کیهان شناسی به مطالعه تکوین و تکامل کیهان می پردازد. کیهان شناسی دانش بررسی ساختار کلان و تاریخ کیهان است. این دانش به ویژه به جستارهای مربوط به خاستگاه جهان می پردازد. 

اختر شناسی: 
اخترشناسی، ستاره شناسی، یا نجوم بخشی از دانش فیزیک است که به بررسی دربارهٔ رویدادهای بیرون از کرهٔ زمین و جو آن می پردازد. این دانش به مطالعهٔ خاستگاه، تکامل، و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی پیکره هایی که در آسمان رصد می شوند پرداخته و فرآیندهایی که با آنها پیوند دارند را مورد بررسی قرار می دهد.دانش های مرتبط با اخترشناسی: نجوم رصدی، اختر زیست شناسی، کیهان شناسی، اخترشناسی کهکشانی، اخترشناسی فراکهکشانی (دانش بررسی کهکشان های در بیرون از کهکشانِ ما) و ... می باشد.


فیزیک پزشکی: 
فیزیک پزشکی به معنی کاربرد فیزیک در حرفه ی پزشکی است، مانند رادیوگرافی، سونوگرافی، بینایی سنجی و غیره. فیزیک پزشکی درباره فیزیک حیات بشر بحث می کند. مانند گردش خون، آناتومی گوش، آناتومی چشم و غیره. از طرفی بکارگیری اصول و قوانین این گروههای علمی در طرح ریزی و یا ساختن یک سیستم، به ترتیب مهندسی پزشکی و بیومهندسی نامیده می شود. متخصصین این رشته اغلب با دستگاههای پرتوزایی(Radiotherapy) و یا با سیستمهای تصویر برداری(Diagnostic Imaging) مطالعه و سرو کار دارند. این رشته با رشته هایی نظیر رادیولوژی، مهندسی پزشکی و بیو فیزیک پیوندهای نزدیکی دارد.


نانو فیزیک و فناوری نانو: 
فناوری نانو واژه ای است کلی که به تمام فناوری های پیشرفته در عرصه کار با مقیاس نانو اطلاق می شود. معمولاً منظور از مقیاس نانو ابعادی در حدود ۱ تا ۱۰۰ نانومتر می باشد. ( 1 نانومتر یک میلیاردیم متر است). نانو فیزیک وظیفه پشتیبانی علمی از تمام تکنولوژی های مرتبط با نانو را در حوزه فیزیک دارد.در دسته بندی علوم نانو، همچنان مسایل حل نشدهٔ زیادی وجود دارد. شاخه های زیر اساس نانو تکنولوژی را تشکیل می دهند:نانو روکش ها، نانو مواد (شامل نانو پودرها، نانو لوله ها، نانو کامپوزیتها)، مهندسی مولکولی و موتورهای مولکولی (نانو ماشین ها) ، نانو الکترونیک (شامل نانو سنسورها و نانو ترانزیستورها)


فوتونیک: 
این گرایش از فیزیک که به صورتی کاملاً مجزا در حال رشد و تکامل است، ارتباط تنگاتنگی با رشته های الکترونیک، مخابرات و فیزیک پیداکرده است. اساس کار در این رشته انتقال اطلاعات و پردازش آنها به وسیله ی فوتون ها (کوانتای نور) می باشد٬ که در حال حاضر بیشتر این کار بوسیله ی الکترون ها انجام می گیرد. رشته ی فوتونیک تلاش های فراوان برای ایجاد روش های نوین در تولید انواع مدارهای مجتمع بوسیله ی فناوری نوری و استفاده از فیبرهای نوری برای انتقال اطلاعات و مسائل مرتبط با آن می باشد. 


فیزیک هواشناسی: 
همان طور که از نام این رشته نیز بر می آید، فیزیک هواشناسی به بررسی رفتارهای حاکم بر پدیده های جوی و مختصه های مرتبط با آن پرداخته و با توجه به شرایط جوی و داده های اطلاعاتی دوره های مختلف، به پیش بینی وضع هوا و وضع جو در دوره های کوتاه مدت و بلند مدت می پردازد. 


ژئوفیزیک:
ژئوفیزیک یا فیزیک زمین به بررسی ساختارهای زمین شناختی و بررسی فرآیندهای مختلفی که درون زمین در حال شکل گیری است پرداخته و به بررسی واقعیت های فیزیکی مرتبط با شکل گیری و تکامل زمین می پردازد. اصولاً این رشته بر خلاف رشته زمین شناسی به ساختار پوسته زمین توجه کمتری داشته و بیشتر به فعل و انفعالاتی که در اعماق زمین و در هسته مرکزی زمین روی می دهد توجه نشان می دهد و تأثیر آن را در ادامه حیات کره زمین و حیات بشر مورد مطالعه قرار می دهد. 


فیزیک دریا: 
در این رشته نیز بر اساس دینامیک سیالات و شرایط حاکم بر اقیانوس ها و دریاها به بررسی تغییر و تحولات مرتبط با آبها پرداخته می شود. این رشته ارتباط بسیار زیادی با رشته های هواشناسی و ژئوفیزیک دارد. چون مطالعه بر روی دریا به علت ارتباط آن با جو و پوسته ی زمین، به داده ها و اطلاعات مرتبط با این دو رشته نیاز فراوانی دارد.
منبع:انجمن فیزیک دانشگاه جهرم                                
                       آینده شغلی ، بازار کار، درآمد

امروزه اگر کشوری بخواهد پیشرفت کند باید پژوهش کند و چیزهای جدیدی بسازد. اگر بخواهد پژوهش کند باید به آزمایشگاهها برود و اگر بخواهد در آزمایشگاهها کار کند،‌ احتیاج به تیم علمی دارد و در یک تیم علمی نیز همیشه متخصصان شاخه‌های مختلف فیزیک حضور دارند چون هر کاری که بخواهیم انجام بدهیم باید بنیان فیزیکی داشته باشد.

دکتر پروین در ادامه می گوید: «برای مثال اگر بخواهیم یک دستگاه الکتریکی بسازیم اول باید بدانیم چه قوانین فیزیکی بر آن حاکم است و بعد از شناخت آن قوانین، می‌توان دستگاه مورد نظر را با استفاده از فن و هنر ساخت.

«اگر کسی فیزیک را خوب خوانده باشد در سازمانهای مختلف کشور از قبیل صداوسیما، برنامه و بودجه، مخابرات و همچنین در صنایع مختلف مفید واقع شده و موفق می‌گردد. چون دانشجویان فیزیک مطلب مختلفی از قبیل الکتریسیته و مکانیک می‌خوانند و در زمینه‌های مختلف دید وسیعی پیدا می‌کنند.»

آقای صحبت‌زاده دانشجوی دکتری فیزیک دانشگاه شهید بهشتی در مورد موقعیت‌های شغلی فارغ‌التحصیلان فیزیک می‌گوید: «فارغ‌التحصیلان این رشته در حد کارشناسی می‌توانند در صنعت مخابرات و ارتباطات ، نیروگاههای هسته‌ای ، مراکز تولید قطعات غیرهادی و سلول‌های خورشیدی، صنایع تولید و نگهداری لیزر در صنعت، پزشکی و نظامی و سازمان انرژی اتمی فعالیت کنند.»

داریوش شیرازی فارغ‌التحصیل این رشته نیز می‌گوید: «اگر کسی به امید به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب، واردرشته فیزیک بشود، باید بداند که در انتها فقط یک مدرک لیسانس به دست خواهد آورد. برای این که رشته‌های علوم پایه و از جمله فیزیک در جامعه ما موقعیت کاری مناسبی ندارند و در نهایت اگر شانس داشته باشند جذب کلاسهای تقویتی و خصوصی می‌شوند.»

البته این در مورد دانشجویانی صدق می‌کند که رشته فیزیک انتخاب چهل یا سی به بعد آنها بوده است و در واقع به امید این که فقط در دانشگاه پذیرفته شوند این رشته را انتخاب کرده‌اند وگرنه دانشجویانی که با علاقه و دقت و تامل بسیار این رشته را انتخاب کرده‌اند حتی به صورت خصوصی نیز در این رشته فعالیت می‌کند. برای مثال یکی از فارغ‌التحصیلان این رشته کارگاهی برای ساخت وسایل اپتیکی دایر کرده است و یا تعدادی از فارغ‌التحصیلان با شرکت ایران خودرو برای بعضی از پروژه‌های این شرکت قرارداد بسته‌اند چون دانشجویان این رشته یاد می‌گیرند با مسائلی که در پیش رویشان قرار می‌گیرد براحتی برخورد کرده و مدل‌ ساده‌ای برای حل مسائل ارائه بدهند. 
توانایی‌های مورد نیاز و قابل توصیه:

اسماعیلیان دانشجوی دکتری فیزیک هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی می‌گوید: «فیزیک منهای ریاضی یعنی صفر به همین دلیل دانشجویان این رشته باید از نظر ریاضیات در سطح بسیار بالایی باشند.»

سامان مقیمی عراقی نیز معتقد است که دانشجوی این رشته باید به فیزیک علاقه‌مند باشد به این معنی که از آنچه یاد گرفته است بتواند در زندگی روزمره خویش استفاده کند.

برای مثال با توجه به معلومات فیزیک دبیرستانی خود بررسی کند که آبی که از شیر آب می‌ریزد چرا به تدریج باریک می‌شود و سطح مقطع آن در این هنگام به چه حدی می‌رسد؟

بی‌شک عواملی که باعث شد نیوتن با افتادن سیب پی به قانون جاذبه ببرد، کنجکاوی مفرط، صبر و بردباری، مطالعه و آزمایش‌های مستمر و قدرت تحلیلی همراه با تفکر فراوان بود که با مشاهده پدیده‌های تکراری و عادی زندگی روزمره قوانینی را کشف کرد.

دکتر منیژه رهبر در این باره می‌گوید: «برخلاف رشته‌های مهندسی که با اتفاقات علمی کار دارند در رشته‌های علوم پایه از جمله فیزیک به چگونگی پیش‌آمدهای علمی توجه می‌کنند و در واقع به دنبال یافتن دلایل و چرایی هر پدیده یا اتفاق هستند و به همین دلیل بچه‌هایی که مستعد،‌ باهوش و کنجکاو هستند، می‌توانند در این رشته موفق گردند.

اما متاسفانه چون در دبیرستان فیزیک بخوبی آموزش داده نمی‌شود و دانش‌آموزان تنها به حفظ فرمول‌ها می‌پردازند، نمی‌توانند بین آنچه خوانده‌اند و آنچه در دنیای خارج وجود دارد، ارتباط برقرار کنند و در نتیجه کنجکاوی آنها تحریک نمی‌شود و تعداد اندکی از دانش‌آموزان با استعداد به رشته فیزیک علاقه‌مند شده و این رشته را انتخاب می‌کنند.»

مهم این است که دانشجوی فیزیک از آنچه در اطرافش اتفاق می‌افتد به راحتی نگذرد. 
نکات تکمیلی

دکتر هادی دویلو استاد مهندسی هسته‌ای دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر می‌گوید: «بیشتر واحدهای درسی دانشجویان گرایش‌های مختلف رشته فیزیک، در دوره لیسانس مشترک چرا که دانشجویان فیزیک تنها در سال آخر تحصیلی اقدام به انتخاب گرایش خود می‌کنند و هر گرایش نیز تنها 9 واحد تخصصی یعنی سه درس تدریس می‌شود و به همین دلیل نمی‌توان بین یک لیسانس گرایش فیزیک حالت جامد یا هسته ‌ای و یا سایر گرایشهای تفاوتی قائل شد یعنی یک لیسانس فیزیک در هیچ‌یک از گرایشها متخصص نمی‌شود».

دکتر عراقی استاد فیزیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر با تاکید بر همین امر می‌گوید: «هر دانشجوی فیزیک در دوره کارشناسی باید 130 واحد بگذراند که دروس تخصصی هر یک از گرایشها فقط 9 واحد از این 130 واحد است و بدون شک 9 واحد نمی‌تواند تغییری در دیدگاه دانشجویان ایجاد کند و هر دانشجو فقط شناختی جزئی نسبت به گرایش مورد نظر خود پیدا می‌کند. تازه، گاه همین 9 واحد نیز به گونه‌ای مشترک اما در دروسی مختلف در هر یک از گرایشها تدریس می‌شود یعنی کتابها یا واحدهای درسی هر گرایش، متفاوت است اما در کل همه به اطلاعات یکسانی دست پیدا می‌کنند. در نتیجه یک لیسانسه فیزیک، یک کارشناس فیزیک به معنای عام آن است و کارشناس یا متخصص در یکی از گرایشهای فوق به شمار نمی‌آید.
منبع:دانشجو